فصلنامه تخصصی مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام

تاسیس رسمی قطب علمی «فقه تمدنی» و «عرفان تمدنی» در شرق کشور

فصلنامه تخصصی مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام

تاسیس رسمی قطب علمی «فقه تمدنی» و «عرفان تمدنی» در شرق کشور

فصلنامه تخصصی مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام

واحد فصلنامه موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، فعالیت خود را از سال 1432 ه.ق، (1390 ه.ش) با انتشار اولین شماره فصلنامه تخصصی آغاز نمود. این فصلنامه که تا بحال 11شماره و یک ویژه نامه از آن به چاپ رسیده است هم اکنون برای مخاطبین خود در شهرهای مختلف کشور از جمله: قم، تهران، اصفهان، مشهد، سرخس، تربت حیدریه و.... ارسال می‌گردد.
با توجه به اهداف ده ساله موسسه مطالعات راهبردی که توسط مدیریت محترم طراحی گردیده، واحد فصلنامه موسسه با موضوعات سبک زندگی اسلامی، آینده پژوهی، تمدن اسلامی،طبقه بندی علوم و ویژه نامه زندگی علامه طهرانی رحمةالله علیه، منتشر گردیده است.

عمریست دخیلم به ضریحی که ندارید

پنجشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


همیشه با خود فکر می‌کنم ائمه علیهم السلام که با شنیدن نام مادرشون ناله سر می‌دادند و محاسنشون با اشک دیده تر می شد، پس چه حالی داشتند امام حسن مجتبی که در سن هفت هشت سالگی، نظاره گر سیلی خوردن مادر بودند؟ شنیدن کی بود مانند دیدن...

بی‌وفایی اصحاب، کینه خوارج، یا ضربه تیغ ابن ملجم بر فرق پدر شریفشان و یا طعنه دوستان و یا سم جعده ملعونه و ... هیچ کدام به پای  ضربه‌ی سیلی نمی‌رسید... حضرت با ضربه سیلی کشته شدند...

بخدا سخت است، از کودکی، لحظه لحظه این صحنه جلوی چشمانت باشد و صبر پیشه کنی.

حسن تب دارد و در خواب گوید

نزن سیلی ستمگر، درد دارد

در میان فرزندان اسد الله الغالب حضرت علی علیه السلام شجاع تر از اقا امام حسن علیه السلام کسی نبود، با اینحال خدا صلح را برای فاتح جنگ جمل مقدر نمود. و چقدر سخت است با این صلح نزدیک ترین یارانت تو را مذل المومنین بخوانند..

خوشا به حال سیدالشهدا که هفتاد و دو یار با وفا تا آخرین لحظه ایشان را تنها نگذاشتند.

ولی یاران بی وفا و منافق شما توسط پول و تهدید معاویه شما را ترک کردند و عده ای دیگر که تنها چشم به غنائم جنگی داشتند و به این امید همراه شما بودند بعد از قبول صلح، به خیمه تان حمله ور شده و خیمه تان را غارت کردند. حتی به سجاده زیر پایتان رحم نکردند و درحالیکه نماز می خواندید و متوجه حضور آنها هم نبودید، سجاده از زیر پایتان کشیدند، بمیرم برایتان که ایستاده زمین خوردید...

تشنگی در کربلا، جگر اباعبدالله را به اندازه دیدن پاره‌های جگر شما درون تشت نسوزاند...

حرم حسین علیه السلام چند باری تخریب شد و هر بار از نو ساخته شد، بمیرم که شما هنوزم که هنوز است حرم ندارید...

و الله سخت است بجای دیدن ضریح شما، تنها مشتی خاک ببینیم...

خوشا به حال حسین علیه السلام که همسری مانند خانم رباب داشتند که بعد از شهادت ایشان دیگر زیر سایه نرفتند... بمیرم برای مظلومیت شما که به دست همسرتان مسموم شدید....

فدایتان شوم که برایتان سنگ تمام گذاشتند و جنازه‌تان را با هفتاد تیر بدرقه کردند...

حسن ز سوز جگر شد شهید و دشمن ریخت

ز کینه تیر به جسمش به شدت باران

مگر نشنیدید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:

او فرزند من و جان پاک من و یکی از استخوان های من است، این حسن سبط و نور چشم من است، پدرم فدای او باد

پس چرا ...

آقاجانم، پسر فاطمه سلام الله علیها:

ان شاءالله با ظهور میوه دلتان، حضرت حجت علیه السلام، انتقام ظلم هایی که بر شما وارد شد گرفته می شود، و به دستور شما برای تعجیل در امر فرزندتان دستانمان را بالا می بریم و می گوییم: اللهم عجل لولیک الفرج.

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

تو که هستی که حسین عاشق و دیوانه توست


متن از سیده حسنی حسینی

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۰۸
فصلنامه تخصصی مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام

امام حسن علیه السلام

بقیع

صلح

غریب مادر

پسر فاطمه

نظرات (۳)

:)
سپاس.
۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۴:۵۷ علیرضا رحیمی
السلام علیک یا امام حسن مجتبی...
السلام علیکم ائمه البقیع

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی